قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶
مصوب ۱۳۵۶٫۵٫۲
فصل – اول کلیات
ماده ۱ – هر محلی که برای سکنی یا کسب یا پیشه یا تجارت یا به منظور جلوگیری
اجاره داده شده یا بشود در صورتی که تصرف، متصرف بر حسب تراضیبا موجر یا نماینده
قانونی او به عنوان اجاره یا صلح منافع و یا هر عنوان دیگری به منظور اجاره باشد
اعم از این که نسبت به مورد اجاره سند رسمی یاعادی تنظیم شده یا نشده باشد، مشمول
مقررات این قانون است.
ماده ۲ – موارد زیر مشمول مقررات این قانون نمیباشد:
۱ – تصرف ناشی از معاملات با حق استرداد یا معاملات رهنی.
۲ – اراضی مزروعی محصور و غیر محصور و توابع آنها و باغهایی که منظور اصلی از
اجاره بهرهبرداری از محصول آنها باشد.
۳ – ساختمانها و محلهایی که به منظور سکونت عرفاً به طور فصلی برای مدتی که از شش
ماه تجاوز نکند اجاره داده میشود.
۴ – کلیه واحدهای مسکونی واقع در محدوده خدماتی شهرها و در شهرکها که گواهی خاتمه
ساختمانی آنها از تاریخ لازمالاجرا شدن قانونمعاملات زمین مصوب سال ۱۳۵۴ (۲۵۳۴
شاهنشاهی) صادر شده و میشود.
۵ – خانههای سازمانی و سایر محلهای مسکونی که از طرف وزارتخانهها و مؤسسات دولتی
و وابسته به دولت یا اشخاص اعم از حقیقی یاحقوقی به هم مناسبت شغل در اختیار و
استفاده کارکنان آنها قرار میگیرد.
در این مورد رابطه متصرف با سازمان یا اشخاص مربوط تابع قوانین و مقررات مخصوص به
خود یا قرارداد فیمابین میباشد.
هر گاه متصرف خانه یا محل سازمانی که به موجب مقررات یا قرارداد مکلف به تخلیه
محل سکونت باشد از تخلیه خودداری کند بر حسب مورد ازطرف دادستان یا رییس دادگاه
بخش مستقل به او اخطار میشود که ظرف یک ماه محل را تخلیه نماید در صورت امتناع به
دستور همان مقام محلمزبور تخلیه شده و تحویل سازمان یا مؤسسه یا اشخاص مربوط داده
میشود.
۶ – واحدهای مسکونی که پس از اجرای این قانون به اجاره واگذار گردد.
فصل دوم – میزان اجارهبها و ترتیب پرداخت آن
ماده ۳ – در مواردی که اجارهنامه تنظیم شده باشد میزان اجارهبها همان است که در
اجارهنامه قید شده و هر گاه اجارهنامه تنظیم نشده باشد به میزانیاست که بین
طرفین مقرر و یا عملی شده است و در صورتی که میزان آن معلوم نشود با رعایت مقررات
این قانون از طرف دادگاه میزان اجارهبها به نرخعادله روز تعیین میشود.
ماده ۴ – موجر یا مستأجر میتواند به استناد ترقی یا تنزل هزینه زندگی درخواست
تجدید نظر نسبت به میزان اجارهبها را بنماید، مشروط به این کهمدت اجاره منقضی
شده و از تاریخ استفاده مستأجر از عین مستأجره یا از تاریخ مقرر در حکم قطعی که بر
تعیین یا تعدیل اجارهبها صادر شده سه سالتمام گذشته باشد، دادگاه با توجه به
درصد شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی منتشر شده از طرف بانک مرکزی ایران حکم به
تعدیل اجارهبهاخواهد داد حکم دادگاه در این مورد قطعی است.
ماده ۵ – موجر میتواند مابهالتفاوت اجارهبها را ضمن دادخواست تعدیل نیز مطالبه
نماید.
در این صورت دادگاه ضمن صدور حکم راجع به تعدیل، مستأجر را به پرداخت
مابهالتفاوت از تاریخ تقدیم دادخواست تا روز صدور حکم، محکوممینماید، دایره
اجرا مکلف است خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ قطعیت تا تاریخ اجرای حکم را به قرار
دوازده درصد در سال احتساب و از مستأجروصول و به موجر بپردازد مستأجر نیز
میتواند ضمن تقاضای تعدیل اجارهبها رد مابهالتفاوت پرداخت شده را به انضمام
خسارت تأخیر تأدیه به شرحفوق درخواست کند.
تبصره – مقررات این ماده در مواردی که دادگاه حکم به تعیین اجارهبها صادر
مینماید نیز جاری خواهد بود.
ماده ۶ – مستأجر مکلف است در موعد معین در اجارهنامه اجرتالمسمی و پس از انقضاء
مدت اجاره اجرتالمثل را به میزان اجرتالمسمی آخرهر ماه اجاری ظرف ده روز به
موجر یا نماینده قانونی او بپردازد و هر گاه اجارهنامهای در بین نباشد اجارهبها
را به میزانی که بین طرفین مقرر و یا عملیشده و در صورتی که میزان آن معلوم نباشد
به عنوان اجرتالمثل مبلغی که متناسب با اجاره املاک مشابه تشخیص میدهد برای هر
ماه تا دهم ماه بعدبه موجر یا نماینده قانونی او پرداخت یا در صندوق ثبت و یا
بانکی که از طرف سازمان ثبت تعیین میشود سپرده و قبض رسید را اگر اجارهنامه
رسمیاست به دفترخانه تنظیمکننده سند و هر گاه اجارهنامه عادی بوده یا
اجارهنامهای در بین نباشد قبض رسید را با تعیین محل اقامت موجر به یکی ازدفاتر
رسمی نزدیک ملک تسلیم و رسید دریافت دارد.
دفترخانه باید منتهی ظرف ده روز به وسیله اداره ثبت محل مراتب را به موجر یا
نماینده قانونی او اخطار کند که برای دریافت وجه تودیع شده بهدفترخانه مزبور
مراجعه نماید.
فصل سوم – در تنظیم اجارهنامه
ماده ۷ – در مواردی که بین موجر و کسی که ملک را به عنوان مستأجر در تصرف دارد
اجارهنامه تنظیم نشده یا اگر تنظیم شده مدت آن منقضی گشتهو طرفین راجع به تنظیم
اجارهنامه یا تعیین اجارهبها و شرایط آن اختلاف داشته باشند هر یک میتواند برای
تعیین اجارهبها (در مواردی که اجارهنامه دربین نباشد) و تنظیم اجارهنامه به
دادگاه مراجعه کند. دادگاه میزان اجارهبها را از تاریخ تقدیم دادخواست تعیین
میکند، ولی این امر مانع صدور حکمنسبت به اجرتالمثل زمان قبل از تقدیم دادخواست
و خسارت تأخیر تأدیه آن نخواهد بود.
تبصره ۱ – هر گاه از طرف موجر تقاضای تخلیه عین مستأجره شده باشد رسیدگی به
درخواست تنظیم اجارهنامه از طرف مستأجر متوقف بر خاتمهدادرسی در موضوع تخلیه
خواهد بود این حکم در موردی که از طرف مالک درخواست خلع ید از ملک شده باشد نیز
جاری است.
تبصره ۲ – دریافت وجه بابت اجارهبها از طرف مالک یا موجر دلیل بر تسلیم او به
ادعای طرف نخواهد بود.
ماده ۸ – دادگاه شرایط اجارهنامه جدید را طبق شرایط مرسوم و متعارف در
اجارهنامهها و شرایط مندرج در اجارهنامه سابق (در صورتی که قبلاًاجارهنامه
تنظیم شده باشد) با رعایت مقررات این قانون تعیین خواهد کرد.
ماده ۹ – در تمام مدتی که دادرسی در جریان است مستأجر باید طبق ماده ۶ این قانون
و شرایط قبلی مالالاجاره را بپردازد و از تاریخ ابلاغ حکمقطعی طرفین مکلفند ظرف
یک ماه به ترتیب مقرر در حکم، اجارهنامه تنظیم کنند.
هر گاه در این مدت اجارهنامه تنظیم نشود به تقاضای یکی از طرفین دادگاه رونوشت
حکم را جهت تنظیم اجارهنامه به دفتر اسناد رسمی ابلاغ و بهطرفین اخطار میکند که
در روز و ساعت معین برای امضاء اجارهنامه در دفترخانه حاضر شوند، هر گاه موجر
حاضر به امضای اجارهنامه نشود نمایندهدادگاه اجارهنامه را به مدت یک سال از طرف
او امضاء خواهد کرد و اگر مستأجر تا ۱۵ روز از تاریخ تعیین شده حاضر به امضاء نشود
دادگاه در صورتیکه عذر مستأجر را موجه نداند به تقاضای موجر حکم به تخلیه عین
مستأجره صادر میکند و این حکم قطعی است.
ماده ۱۰ – مستأجر نمیتواند منافع مورد اجاره را کلاً یا جزاً یا به نحو اشاعه به
غیر انتقال دهد یا واگذار نماید مگر این که کتباً این اختیار به او دادهشده باشد.
هر گاه مستأجر تمام یا قسمتی از مورد اجاره را به غیر اجاره دهد مالک میتواند در
صورت انقضاء مدت یا فسخ اجاره درخواست تنظیم اجارهنامه با هریک از مستأجرین را
بنماید.
در صورتی که مستأجر حق انتقال مورد اجاره را به غیر داشته باشد هر یک از مستأجرین
نیز میتواند در صورت فسخ و یا انقضای مدت اجاره اصلیدرخواست تنظیم اجارهنامه را
با مالک یا نماینده قانونی او بنمایند.
ماده ۱۱ – دفاتر اسناد رسمی مکلفند علاوه بر نکاتی که به موجب قوانین و مقررات
باید رعایت شود نکات زیر را در اجارهنامه تصریح بنمایند:
۱ – شغل موجر و مستأجر و اقامتگاه موجر به طور کامل و مشخص.
۲ – نشانی کامل مورد اجاره و قید این که از لحاظ رابطه اجاره این محل اقامتگاه
قانونی مستأجر میباشد مگر این که طرفین به ترتیب دیگریتراضی نموده باشند.
۳ – عین مستأجره در تصرف کدام یک از طرفین میباشد و در صورتی که در تصرف مستأجر
نیست تحویل آن در چه مدت و با چه شرایطیصورت خواهد گرفت.
۴ – مهلت مستأجر برای پرداخت اجارهبها منتهی ده روز از تاریخ سررسید هر قسط خواهد
بود، مگر این که طرفین به ترتیب دیگری زاید بر اینمدت توافق کرده باشند که در این
صورت ترتیب مذکور باید در سند قید گردد.
۵ – اجاره به منظور سکنی یا کسب یا پیشه یا تجارت با تعیین نوع کسب و پیشه و تجارت
و هر گاه به منظور دیگری باشد قید آن به طور صریح.
۶ – مستأجر حق انتقال به غیر را کلاً یا جزئاً یا به نحو اشاعه دارد یا خیر.
۷ – تعهد مستأجر به پرداخت اجرتالمثل پس از انقضاء مدت و یا فسخ اجاره تا موقع
تجدید اجاره یا تخلیه ملک به میزان اجرتالمسمی.
فصل چهارم – موارد فسخ اجاره و تخلیه عین مستأجره
ماده ۱۲ – در موارد زیر مستأجر میتواند صدور حکم به فسخ اجاره را از دادگاه
درخواست کند.
۱ – در صورتی که عین مستأجره با اوصافی که در اجارهنامه قید شده منطبق نباشد.
(با رعایت ماده ۴۱۵ قانون مدنی).
۲ – اگر در اثنای مدت اجاره عیبی در عین مستأجره حادث شود که آن را از قابلیت
انتفاع خارج نموده و رفع عیب مقدور نباشد.
۳ – در مواردی که مطابق شرایط اجاره حق فسخ مستأجر تحقق یابد.
۴ – در صورت فوت مستأجر در اثناء مدت اجاره و درخواست فسخ اجاره از طرف کلیه ورثه.
۵ – هر گاه مورد اجاره کلاً یا جزئاً در معرض خرابی بوده و قابل تعمیر نباشد و یا
برای بهداشت و سلامت مضر بوده و باید خراب شود.
ماده ۱۳ – هر گاه مستأجر به علت انقضاء مدت اجاره یا در مواردی که به تقاضای او
حکم فسخ اجاره صادر شده مورد اجاره را تخلیه کند و موجر ازتحویل گرفتن آن امتناع
کند مستأجر مکلف است به وسیله اظهارنامه از موجر یا نماینده قانونی او تقاضا کند
که برای تحویل مورد اجاره حاضر شود.
در صورتی که موجر ظرف پنج روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه حاضر نگردد مستأجر باید
به دادگاه محل وقوع ملک مراجعه و تخلیه کامل مورد اجاره راتأمین دلیل نماید و
کلید آن را به دفتر دادگاه تسلیم کند.
از این تاریخ رابطه استیجاری قطع میشود و دفتر دادگاه ظرف ۲۴ ساعت به موجر یا
نماینده قانونی او اخطار میکند که برای تحویل گرفتن مورد اجارهو دریافت کلید
حاضر شود تا زمانی که مستأجر به ترتیب فوق عمل نکرده باشد تعهدات او به موجب
مقررات این قانون و شرایط اجارهنامه برقرار است.
ماده ۱۴ – در موارد زیر موجر میتواند حسب مورد صدور حکم فسخ اجاره یا تخلیه را
از دادگاه درخواست کند دادگاه ضمن حکم فسخ اجارهدستور تخلیه مورد اجاره را صادر
مینماید و این حکم علیه مستأجر یا متصرف اجرا و محل تخلیه خواهد شد.
۱ – در موردی که مستأجر مسکن بدون داشتن حق انتقال به غیر در اجارهنامه و یا در
موردی که اجارهنامهای در بین نباشد مورد اجاره را کلاً یا جزئاًبه هر صورتی که
باشد به غیر واگذار نموده یا عملاً از طریق وکالت یا نمایندگی و غیره در اختیار و
استفاده دیگری جز اشخاص تحتالکفاله قانونی خودقرار داده باشد.
۲ – در موردی که عین مستأجره به منظور کسب یا پیشه و یا تجارت خود مستأجر اجاره
داده شده و مستأجر آن را به عناوینی از قبیل وکالت یانمایندگی و غیره عملاً به غیر
واگذار کند بدون این که طبق ماده ۱۹ این قانون با مستأجر لاحق اجارهنامه تنظیم
شده باشد.
۳ – در صورتی که در اجارهنامه محل سکنی حق فسخ اجاره هنگام انتقال قطعی شرط شده
باشد مشروط به این که خریدار بخواهد شخصاً درمورد اجاره سکونت نماید و یا آن را
برای سکونت اولاد یا پدر. یا مادر یا همسر خود تخصیص دهد. در این صورت اگر خریدار
تا سه ماه از تاریخ انتقالملک برای تخلیه مراجعه ننماید درخواست تخلیه به این علت
تا انقضای مدت اجاره پذیرفته نمیشود.
۴ – در صورتی که مورد اجاره محل سکنی بوده و مالک پس از انقضای مدت اجاره احتیاج
به مورد اجاره برای سکونت خود یا اشخاص مذکور دربند فوق داشته باشد.
۵ – هر گاه مورد اجاره محل سکنی در معرض خرابی بوده و قابل تعمیر نباشد.
۶ – در صورتی که از مورد اجاره محل سکنی بر خلاف منظوری که در اجارهنامه قید شده
استفاده گردد.
۷ – در مورد محل کسب و پیشه و تجارت هر گاه مورد اجاره برای شغل معینی اجاره داده
شده و مستأجر بدون رضای موجر شغل خود را تغییردهد مگر این که شغل جدید عرفاً مشابه
شغل سابق باشد.
۸ – در صورتی که مستأجر در مورد اجاره تعدی یا تفریط کرده باشد.
۹ – در صورتی که مستأجر در مهلت مقرر در ماده ۶ این قانون از پرداخت مالالاجاره
یا اجرتالمثل خودداری نموده و با ابلاغ اخطار دفترخانهتنظیمکننده سند اجاره یا
اظهارنامه (در موردی که اجارهنامه عادی بوده یا اجارهنامهای در بین نباشد) ظرف
ده روز قسط یا اقساط عقب افتاده را نپردازد.در این مورد اگر اجارهنامه رسمی باشد
موجر میتواند از دفترخانه یا اجرای ثبت صدور اجرائیه بر تخلیه و وصول اجارهبها
را درخواست نماید.
هر گاه پس از صدور اجرائیه مستأجر اجارهبهای عقب افتاده را تودیع کند اجرای ثبت
تخلیه را متوقف میکند ولی موجر میتواند به استناد تخلفمستأجر از پرداخت اجاره
بها از دادگاه درخواست تخلیه عین مستأجر را بنماید.
هر گاه اجارهنامه عادی بوده یا سند اجاره تنظیم نشده باشد موجر میتواند برای
تخلیه عین مستأجره و وصول اجارهبها به دادگاه مراجعه کند.
در موارد فوق هر گاه مستأجر قبل از صدور حکم دادگاه اضافه بر اجارهبهای معوقه
صدی بیست آن را به نفع موجر در صندوق دادگستری تودیع نمایدحکم به تخلیه صادر
نمیشود و مستأجر به پرداخت خسارت دادرسی محکوم و مبلغ تودیع شده نیز به موجر
پرداخت میگردد، ولی هر مستأجر فقطیک بار میتواند از این ارفاق استفاده کند، حکم
دادگاه در موارد مذکور در این بند قطعی است.
تبصره ۱ – در صورتی که مستأجر دو بار ظرف یک سال در اثر اخطار یا اظهارنامه مذکور
در بند ۹ این ماده اقدام به پرداخت اجارهبها کرده باشد وبرای بار سوم اجارهبها
را در موعد مقرر به موجر نپردازد و یا در صندوق ثبت تودیع ننماید موجر میتواند با
تقدیم دادخواست مستقیماً از دادگاهدرخواست تخلیه عین مستأجر را ننماید. حکم دادگاه
در این مورد قطعی است.
تبصره ۲ – در صورتی که مورد اجاره به منظوری غیر از کسب یا پیشه یا تجارت اجاره
داده شود از هر حیث تابع مقررات مربوط به اجاره محلسکنی خواهد بود.
تبصره ۳ – در مورد بند شش این ماده اگر مستأجر مرکز فساد که قانوناً دائر کردن آن
ممنوع است در مورد اجاره دایر نماید دادستان علاوه بر انجاموظایف قانونی خود به
محض صدور کیفرخواست به درخواست موجر مورد اجاره را در اختیار موجر قرار میدهد.
تبصره ۴ – در صورتی که مستأجر محل سکنی در شهر محل سکونت خود مالک یک واحد مسکونی
باشد موجر حق دارد پس از انقضای مدتاجاره تقاضای تخلیه مورد اجاره را بنماید.
ماده ۱۵ – علاوه بر موارد مذکور در ماده قبل در موارد زیر نیز پس از انقضاء مدت
اجاره درخواست تخلیه محل کسب یا پیشه یا تجارت از دادگاهجائز است.
۱ – تخلیه به منظور احداث ساختمان جدید مشروط بر این که پروانه ساختمانی یا گواهی
شهرداری مربوط ارائه شود. و شهرداریها مکلفند درصورت مراجعه مالک با رعایت مقررات
مربوط پروانه ساختمان و یا گواهی مورد نظر را صادر و به مالک تسلیم نمایند.
۲ – تخلیه به منظور احتیاج شخص موجر برای کسب یا پیشه یا تجارت.
۳ – در صورتی که محل کسب یا پیشه یا تجارت مناسب برای سکنی هم باشد و مالک برای
سکونت خود یا اولاد یا پدر یا مادر یا همسر خوددرخواست تخلیه نماید.
در موارد سه گانه فوق دادگاه ضمن صدور حکم تخلیه به پرداخت حق کسب یا پیشه یا
تجارت نیز حکم خواهد داد.
ماده ۱۶ – در موارد مذکور در ماده قبل و همچنین در موارد مذکور در بند ۳ و ۴ ماده
۱۴ هر گاه مالک حسب مورد تا شش ماه از تاریخ تخلیه شروعبه ساختمان نکند یا حداقل
مدت یک سال از محل مورد اجاره به نحوی که ادعا کرده استفاده ننماید به درخواست
مستأجر سابق به پرداخت مبلغیمعادل یک سال اجارهبها یا اجرتالمثل مورد اجاره در
حق او محکوم خواهد شد مگر آن که ثابت شود تأخیر شروع ساختمان یا عدم استفاده از
مورداجاره در اثر قوه قاهره یا مبتنی بر علل و جهاتی خارج از اراده مالک بوده
است.
تبصره – در صورتی که در ملک مورد تخلیه مستأجرین متعددی باشند و موجر تقاضای
تخلیه سایر قسمتها را نیز نموده باشد مهلت فوق از تاریختخلیه آخرین قسمت شروع
خواهد شد.
ماده ۱۷ – در تمام مواردی که تخلیه عین مستأجره در نتیجه اجرای حکم یا به ترتیب
مقرر در ماده ۱۳ صورت میگیرد باید از طرف دادگاه بهدفترخانه تنظیمکننده سند
اجاره اعلام شود تا در ستون ملاحظات ثبت اجاره قید گردد.
فصل پنجم – حق کسب یا پیشه یا تجارت
ماده ۱۸ – میزان حق کسب یا پیشه یا تجارت که در این قانون و قوانین دیگر قید شده
است بر مبنای اصول و ضوابطی که آییننامه آن از طرفوزارتخانههای دادگستری و مسکن
و شهرسازی تهیه و به تصویب کمیسیونهای مربوط مجلسین خواهد رسید، تعیین میگردد.
ماده ۱۹ – در صورتی که مستأجر محل کسب یا پیشه یا تجارت به موجب اجارهنامه، حق
انتقال به غیر داشته باشد میتواند برای همان شغل یامشابه آن منافع مورد اجاره را
با سند رسمی به دیگری انتقال دهد.
هر گاه در اجارهنامه حق انتقال به غیر سلب شده یا اجارهنامهای در بین نبوده و
مالک راضی به انتقال به غیر نباشد باید در مقابل تخلیه مورد اجاره، حقکسب یا پیشه
یا تجارت مستأجر را بپردازد والا مستأجر میتواند برای تنظیم سند انتقال به دادگاه
مراجعه کند، در این صورت دادگاه حکم به تجویزانتقال منافع مورد اجاره به غیر و
تنظیم سند انتقال در دفترخانه تنظیمکننده سند اجارهنامه سابق یا دفترخانه نزدیک
ملک (اگر اجارهنامه رسمی در بیننباشد) صادر و رونوشت آن را به دفترخانه مربوط
ارسال مینماید و مراتب را به موجر نیز اعلام خواهد نمود، مستأجر جدید از هر حیث
نسبت به تمامشرایط اجاره قائممقام مستأجر سابق خواهد بود.
هر گاه ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی منافع مورد اجاره با سند رسمی به
مستأجر جدید انتقال داده نشود حکم مزبور ملغیالاثر خواهد بود.
تبصره ۱ – در صورتی که مستأجر بدون رعایت مقررات این ماده مورد اجاره را به دیگری
واگذار نماید موجر حق درخواست تخلیه را خواهدداشت و حکم تخلیه علیه متصرف یا
مستأجر اجرا خواهد شد. و در این مورد مستأجر یا متصرف حسب مورد استحقاق دریافت نصف
حق کسب یاپیشه یا تجارت را خواهد داشت.
تبصره ۲ – حق کسب یا پیشه یا تجارت به مستأجر همان محل اختصاص دارد و انتقال آن
به مستأجر جدید فقط با تنظیم سند رسمی معتبر خواهدبود.
فصل ششم – تعمیرات
ماده ۲۰ – تعمیرات کلی و اساسی مورد اجاره که مربوط به اصل بنا یا تأسیسات عمده
منصوبه در آن از قبیل دستگاههای حرارت مرکزی و تهویه وآسانسور باشد به عهده موجر
است و تعمیرات جزئی و همچنین تزئین و تعمیری که مربوط به استفاده بهتر از مورد
اجاره باشد با مستأجر خواهد بود.
ماده ۲۱ – رسیدگی به اختلاف بین موجر و مستأجر راجع به تعمیرات با دادگاه است در
صورتی که موجر تعمیرات کلی مورد حکم دادگاه را درمهلتی که از طرف دادگاه تعیین
میشود انجام ندهد مستأجر میتواند برای فسخ اجاره به دادگاه مراجعه کند یا از
دادگاه درخواست کند و به او اجازه دادهشود تعمیرات مزبور را با نظارت دائره اجرا
انجام داده مخارج آن را حداکثر تا معادل شش ماه اجاره بها به حساب موجر بگذارد.
ماده ۲۲ – هر گاه مستأجر مانع مالک از انجام تعمیرات ضروری شود دادگاه مستأجر را
به رفع ممانعت ملزم و مهلت مناسبی برای انجام تعمیراتتعیین مینماید.
در صورت ادامه ممانعت دادگاه میتواند حکم به تخلیه موقت بنا برای مدت مذکور
بدهد.
در هر حال حاضر مستأجر مسئول خسارتی است که در نتیجه ممانعت از تعمیر بنا حاصل
شده باشد.
تبصره – رسیدگی به دعاوی مذکور در مادتین ۲۱ و ۲۲ خارج از نوبت و بدون رعایت
تشریفات دادرسی صورت خواهد گرفت و حکم دادگاهقطعی است.
ماده ۲۳ – اقامه دعوی تخلیه از طرف موجر مانع رسیدگی به دعوی تعمیرات نیست.
هر گاه دادگاه حکم به تخلیه مورد اجاره صادر نموده باشد و حکم مزبور قطعی نباشد
حکم الزام به تعمیر در صورت فسخ حکم تخلیه به ترتیب مقرر درماده ۲۱ قابل اجرا
خواهد بود.
ماده ۲۴ – در صورتی که مستأجر در مورد اجاره حق استفاده از انشعاب آب یا برق یا
تلفن یا گاز یا تأسیسات حرارت مرکزی یا تهویه یا آسانسور وامثال آن داشته باشد
موجر نمیتواند جز در مورد تعمیرات ضروری آن را قطع یا موجبات قطع آن را فراهم
نماید مگر این که مستأجر بهای مصرف خودرا طبق شرایط اجاره نپرداخته باشد.
در صورت تخلف، دادگاه به درخواست مستأجر فوراً بدون رعایت تشریفات دادرسی موضوع را
مورد رسیدگی قرار داده عندالاقتضاء ترتیب وصل آن راخواهد داد.
دستور دادگاه بلافاصله قابل اجرا است. موجر میتواند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ
دستور دادگاه به آن اعتراض کند. اعتراض در همان دادگاه رسیدگیمیشود و تصمیم
دادگاه قطعی است.
تبصره ۱ – هر گاه علت قطع جریان برق یا آب یا تلفن و غیره بدهی موجر به سازمانهای
مربوط بوده و اتصال مجدد مستلزم پرداخت بدهی مزبورباشد و همچنین در صورتی که
اتصال و به کار انداختن مجدد تأسیسات فوق مستلزم هزینه باشد مستأجر میتواند بر
اساس قبوض سازمانهای مربوطوجوه مذکور را بپردازد و از اولین اجارهبها کسر نماید.
تبصره ۲ – تعمیرات تأسیسات و قسمتهای مشترک آپارتمانهای مشمول قانون تملک
آپارتمانها تابع مقررات مربوط به خود خواهد بود.
ماده ۲۵ – هر گاه مالک قصد فروش ملک خود را داشته یا بخواهد وضع ملک را از جهت
امکان وجود خرابی یا کسر و نقصان در آن. مشاهده نمایدو متصرف ملک مانع از رویت
خریدار یا مالک گردد، مالک یا نماینده قانونی او میتواند برای رفع ممانعت به
دادستان یا دادرس دادگاه بخش مستقلمحل وقوع ملک مراجعه کند، دادستان یا دادرس
دادگاه حسب مورد به مأمورین شهربانی یا ژاندارمری و یا مأمورین اجرا دستور میدهد
تا خریدار ومالک به معیت مأمورین ملک را رویت نمایند. تشخیص ضرورت امر در حدود
متعارف با مقام صادرکننده دستور است.
ماده ۲۶ – رسیدگی به کلیه دعاوی موضوع این قانون در دادگاه شهرستان و در نقاطی که
دادگاه شهرستان نباشد در دادگاه بخش مستقل به عملمیآید.
مگر دعاوی به دولت که منحصراً در دادگاه شهرستان رسیدگی میشود – حکم دادگاه در هر
صورت حضوری محسوب و فقط قابل پژوهش است، مگردر مواردی که خلاف آن مقرر شده باشد
رسیدگی به دعاوی مربوط به اتاقهای استیجاری کماکان در صلاحیت شورای داوری است.
تبصره – در موردی که میزان خواسته در تقاضای تعیین اجارهبهای ماهانه زائد بر
چهار هزار ریال نباشد حکم دادگاه قطعی است.
ماده ۲۷ – در مواردی که حکم تخلیه صادر میشود دادگاه ضمن صدور حکم مهلتی که از
ده روز کمتر و از دو ماه بیشتر نباشد برای تخلیه تعیینمینماید. حکم تخلیه مدارسی
که با اجازه رسمی مقامات صلاحیتدار تأسیس شده در تعطیلات تابستان اجرا خواهد شد.
تبصره ۱ – در مواردی که حکم تخلیه با پرداخت حق کسب یا پیشه یا تجارت صادر میشود
مهلتهای مذکور در این ماده از تاریخ تودیع یاپرداخت وجه مزبور شروع خواهد شد.
تبصره ۲ – در مواردی که حکم تخلیه به علت عدم پرداخت اجارهبها صادر میشود
حداکثر مهلت ۱۵ روز خواهد بود.
ماده ۲۸ – در مواردی که حکم تخلیه عین مستأجره با پرداخت حق کسب یا پیشه و یا
تجارت صادر و قطعی میشود موجر مکلف است ظرف سهماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی وجه
معینه را در صندوق دادگستری تودیع یا ترتیب پرداخت آن را به مستأجر بدهد والا حکم
مزبور ملغیالاثر خواهد بودمگر این که طرفین به مدت بیشتری توافق کرده باشند. در
سایر موارد نیز هر گاه موجر ظرف یک سال از تاریخ ابلاغ حکم قطعی تقاضای صدور
اجرائیهنماید. حکم صادر شده ملغیالاثر است مگر این که بین موجر و مستأجر برای
تأخیر تخلیه توافق شده باشد.
تبصره – مدتهای مذکور در ماده فوق نسبت به احکامی که در زمان اجرای قانون روابط
مالک و مستأجر مصوب ۱۳۳۹ (۲۵۱۹ شاهنشاهی) صادرو قطعی گردیده از تاریخ اجرای این
قانون شروع میشود.
ماده ۲۹ – وزارت دادگستری از بین کارشناسان رسمی عدهای را به منظور اجرای این
قانون حداکثر برای دو سال انتخاب و به دادگاهها معرفیمینماید و تا زمانی که
تجدید انتخاب به عمل نیامده دادگاهها از کارشناسان مزبور استفاده خواهند کرد.
طرز تعیین و شرایط انتخاب و میزان حقالزحمه کارشناسان به موجب آییننامه وزارت
دادگستری است.
در نقاطی که وزارت دادگستری کارشناس معرفی ننماید طبق مقررات عمومی مربوط به
کارشناسی عمل خواهد شد.
ماده ۳۰ – کلیه طرق مستقیم یا غیر مستقیم که طرفین به منظور جلوگیری از اجرای
مقررات این قانون اتخاذ نمایند پس از اثبات در دادگاه بلااثر وباطل اعلام خواهد
شد.
ماده ۳۱ – این قانون در نقاطی اجراء میشود که تاکنون قانون روابط مالک و مستأجر
مصوب خرداد ۱۳۳۹ (۲۵۱۹ شاهنشاهی) در آن نقاط بهمرحله اجراء گذاشته شده یا وزارت
دادگستری یا جلب نظر وزارت مسکن و شهرسازی لزوم اجرای آن را آگهی نماید در سایر
نقاط رابطه موجر ومستأجر بر اساس قوانین و مقررات عمومی خواهد بود.
ماده ۳۲ – از تاریخ اجرای این قانون، قانون روابط مالک و مستأجر مصوب سال ۱۳۳۹
(۲۵۱۹ شاهنشاهی) و سایر قوانین و مقرراتی که مغایر با اینقانون است لغو میشود.
قانون فوق مشتمل بر سی و دو ماده و هفده تبصره پس از تصویب مجلس سنا در جلسه
فوقالعاده روز چهارشنبه ۲۵۳۶٫۴٫۲۲، در جلسه فوقالعاده روز یکشنبه دوم مرداد ماه
دو هزار و پانصد و سی و شش شاهنشاهی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رییس مجلس شورای ملی – عبدالله ریاضی
قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۶۲
قانون روابط موجر و مستأجر
فصل اول – کلیات
ماده ۱ – اماکنی که برای سکنی با تراضی با موجر به عنوان اجاره یا صلح منافع و یا
هر عنوان دیگری به منظور اجاره به تصرف متصرف داده شده یابشود اعم از این که سند
رسمی یا سند عادی تنظیم شده یا نشده باشد مشمول مقررات این قانون است.
ماده ۲ – موارد زیر مشمول این قانون نمیباشد.
الف – تصرف ناشی از معاملات با حق استرداد یا معاملات رهنی.
ب – خانههای سازمانی و سایر محلهای مسکونی که از طرف وزارتخانهها و مؤسسات دولتی
و وابسته به دولت یا اشخاص اعم از حقیقی یاحقوقی به مناسبت شغل در اختیار و
استفاده کارکنان آنها قرار میگیرد. این موارد تابع قوانین خاص خود یا طبق قرارداد
فیمابین است.
فصل دوم – اجاره بها
ماده ۳ – اجارهبهای هر محل همان است که در اجارهنامه قید شده و اگر
اجارهنامهای نباشد به مقداری است که بین طرفین مقرر یا عملی شده است ودر صورتی
که مقدار آن احراز نشود، دادگاه طبق موازین قضایی نسبت به تعیین مقدار مالالاجاره
اقدام خواهد کرد.
تبصره – در موارد بطلان اجاره و استیفای مستأجر از مورد اجاره، موجر مستحق دریافت
اجرتالمثل میباشد.
ماده ۴ – مستأجر باید در موعد تعیین شده اجارهبها را بپردازد و در صورت امتناع
از پرداخت تمام اجارهبها به موجر یا نماینده قانونی او تا ده روز بعداز آخر هر
ماه یا هر موعد تعیین شده دیگر موجر میتواند با رعایت این قانون در صورتی که
اجارهنامه رسمی داشته باشد به دفتر خانه تنظیمکننده سندمراجعه نماید.
دفترخانه موظف است در تاریخ وصول تقاضا، اخطاریهای به مستأجر ارسال و از تاریخ
ابلاغ اگر تا ده روز بدهی خود را نپردازد یا رضایت موجر رافراهم نسازد مدارک را
برای صدور اجرائیه جهت وصول اجور معوقه به ثبت محل ارسال نماید.
در صورتی که مستأجر دلیل موجهی بر عدم پرداخت به دادگاه صالح ارائه کند دادگاه
عملیات اجرایی را متوقف و اجرائیه را ابطال مینماید و در صورتاثبات استنکاف
مستأجر از پرداخت اجارهبها موجر میتواند تقاضای وصول اجاره بهای معوقه بنماید.
فصل سوم – در اجارهنامه
ماده ۵ – دفاتر اسناد رسمی مکلفند علاوه بر نکاتی که به موجب قوانین و مقررات
باید رعایت شود نکات زیر را در اجارهنامه تصریح کنند:
۱ – اقامتگاه موجر به طور کامل و مشخص.
۲ – نشانی کامل مورد اجاره و قید این که از لحاظ رابطه اجاره این محل اقامتگاه
قانونی مستأجر میباشد مگر این که طرفین به ترتیب دیگریتراضی نموده باشند.
۳ – عین مستأجره در تصرف کدام یک از طرفین میباشد و در صورتی که در تصرف مستأجر
نباشد تحویل آن در چه مدت و یا با چه شرایطیصورت خواهد گرفت.
۴ – تعیین اجارهبها و نحوه پرداخت و مهلت نهایی پرداخت هر قسط.
۵ – تصریح به آنکه مستأجر حق انتقال به غیر را کلاً یا جزء یا به نحو اشاعه دارد یا
ندارد.
۶ – تعهد مستأجر به تخلیه و تحویل مورد اجاره به موجر پس از انقضاء مدت اجاره یا
تجدید اجاره با تراضی.
۷ – حق فسخ موجر در صورت تخلف مستأجر از پرداخت اجارهبها در موعد مقرر یا سایر
شروط اجارهنامه.
تبصره – موجر و مستأجر میتوانند برای یکی از طرفین عقد اجاره یا هر دو حق فسخ
شرط کنند.
فصل چهارم – موارد فسخ
ماده ۶ – در موارد زیر مستأجر میتواند اجاره را فسخ نماید:
۱ – در صورتی که عین مستأجره با اوصافی که در اجارهنامه قید شده منطبق نباشد.
(با رعایت ماده ۴۱۵ قانونی مدنی)
۲ – در مواردی که مطابق شرایط اجاره حق فسخ مستأجر تحقق یابد.
۳ – هر گاه مورد اجاره کلاً یا جزء در معرض خرابی واقع شود به نحوی که موجب نقض
انتفاع گردد و قابل تعمیر نباشد.
ماده ۷ – هر گاه مستأجر به علت انقضاء مدت اجاره یا در موارد فسخ اجاره مورد
اجاره را تخلیه کند و موجر از تحویل گرفتن آن امتناع کند مستأجرمیتواند به
دادگاه محل وقوع ملک مراجعه و تخلیه کامل مورد اجاره را تأمین دلیل نماید و کلید
آنرا به دفتر دادگاه تسلیم کند.
از این تاریخ موجر حق مطالبه اجاره بها را نسبت به آینده ندارد و دفتر دادگاه ظرف
۲۴ ساعت به موجر یا نماینده قانونی او اخطار میکند که برای تحویلگرفتن مورد
اجاره و دریافت کلید حاضر شود.
ماده ۸ – موجر میتواند در موارد زیر اجاره را فسخ و حکم تخلیه را از دادگاه
درخواست کند.
الف – در موردی که مستأجر با سلب حق انتقال به غیر مورد اجاره را کلاً یا جزء به
هر صورتی که باشد به غیر واگذار نموده و یا عملاً از طریقوکالت و یا نمایندگی و
غیره در اختیار و استفاده دیگری جز اشخاص تحتالکفاله قانونی خود قرار داده باشد.
ب – در صورتی که در اجارهنامه حق فسخ اجاره هنگام انتقال قطعی شرط شده باشد.
ج – در صورتی که از مورد اجاره بر خلاف منظور و جهتی که در قرارداد اجاره قید شده
استفاده گردد.
د – در صورتی که مستأجر با تعهد به پرداخت اجارهبها در مهلت مقرر از آن شرط تخلف
نماید.
تبصره ۱ – در صورتی که عین مستأجره برای مقصودی غیر از کسب یا پیشه و یا تجارت به
اجاره داده شود از هر حیث تابع مقررات مربوط به اجارهمحل سکنی است.
تبصره ۲ – اگر مستأجر مورد اجاره را مرکز فساد قرار داده باشد به محض ثبوت آن در
دادگاه به درخواست موجر مورد اجاره را تخلیه و در اختیارموجر قرار میدهد.
ماده ۹ – در مواردی که دادگاه تخلیه ملک مورد اجاره را به لحاظ کمبود مسکن موجب
عسر و حرج مستأجر بداند و معارض با عسر و حرج موجرنباشد، میتواند مهلتی برای
مستأجر قرار بدهد.
تبصره – شورای عالی قضایی مکلف است در اولین فرصت دادگاههای ویژهای را تشکیل
داده و کلیه احکام تخلیه که از طرف دادگاهها یا اداره ثبتصادر گردیده و هنوز
اجراء نشده است مورد تجدید نظر قرار دهند چنانچه تخلیه منزل مستلزم عسر و حرج برای
مستأجر باشد آن حکم را متوقفسازد.
فصل پنجم – تعمیرات
ماده ۱۰ – تعمیرات کلی و اساسی مورد اجاره که مربوط به اصل بنا یا تأسیسات عمده
منصوبه در آن از قبیل دستگاههای حرارت مرکزی و تهویه وآسانسور باشد، به عهده موجر
است و تعمیرات جزیی و همچنین تزیین و تعمیری که مربوط به استفاده بهتر از مورد
اجاره باشد با مستأجر خواهد بود.مگر آنکه در قرارداد به صورت دیگری شرط شده باشد.
ماده ۱۱ – رسیدگی به اختلاف بین موجر و مستأجر راجع به تعمیرات با دادگاه است در
صورتی که موجر تعمیرات مورد حکم دادگاه را در مهلتی کهاز طرف دادگاه تعیین میشود
انجام ندهد، مستأجر میتواند حق فسخ خود را اعمال کند یا دادگاه به مستأجر اجازه
دهد که تعمیرات مزبور را به قدرمتعارف با نظارت دائره اجراء انجام بدهد.
ماده ۱۲ – هر گاه مستأجر مالک را از انجام تعمیرات ضروری مانع شود دادگاه مستأجر
را به رفع ممانعت ملزم و مهلت مناسب برای انجام تعمیراتتعیین مینماید.
تبصره – رسیدگی به دعاوی مذکور در مواد ۱۱ و ۱۲ خارج از نوبت و بدون رعایت
تشریفات دادرسی صورت خواهد گرفت و حکم دادگاه قطعیاست.
ماده ۱۳ – اقامه دعوی تخلیه از طرف موجر مانع قبول و رسیدگی به دعوی تعمیرات نیست
و در صورتی که دادگاه مورد را از موارد تخلیه نداند وآنرا رد کند به دعوی تعمیرات
رسیدگی و حکم خواهد داد.
ماده ۱۴ – نظر به مشکلات مسکن در شهرها و ضرورت تثبیت اجارهبها برای مدت پنج سال
به وزارت مسکن و شهرسازی اجازه داده میشود ۲ ماهپس از تصویب این قانون بر اساس
آییننامهای که توسط وزارتین دادگستری و مسکن و شهرسازی تهیه و به تصویب هیأت
دولت برسد اجاره بهایواحدهای مسکونی را با توجه به سطح زیربنا و کیفیت ساختمان و
نوع بنا و مقتضیات محلی و منطقهای تعیین و اعلام نمایند.
تبصره ۱ – شهرهای بزرگ مذکور در این ماده عبارتند از کلیه مراکز استانها به
انضمام قزوین، کرج، اردبیل، دزفول، آبادان، نیشابور، بابل، گرگان، قم.
تبصره ۲ – چنانچه موجر بیش از قیمت اعلام شده از مستأجر وجهی اضافی دریافت دارد
به درخواست مستأجر و به حکم دادگاه به پرداخت مبلغاضافی به نفع مستأجر محکوم
میگردد.
تبصره ۳ – اگر مالک از اجاره دادن مستغل معداجاره بدون عذر موجه امتناع نماید بنا
به ضرورت تا مدت پنج سال به حاکم شرع هر محل اجازه دادهمیشود به قائم مقامی مالک
نسبت به اجاره دادن محلهای مسکونی خالی اقدام و اجاره بهای دریافتی را به حساب
مالک واریز نمایند.
ماده ۱۵ – از تاریخ تصویب این قانون اجاره محلهایی که برای سکونت واگذار میشود
تاریخ مقررات قانون مدنی و این قانون و شرایط مقرر بینطرفین میباشد.
قانون فوق مشتمل بر پانزده ماده و نه تبصره در جلسه روز سه شنبه سیزدهم اردیبهشت
ماه یک هزار و سیصد و شصت و دو مجلس شورای اسلامیتصویب و به تأیید شورای نگهبان
رسیده است.
رئیس مجلس شورای اسلامی – اکبر هاشمی
قانون روابط موجر و مستاجر سال ۱۳۷۶
قانون روابط موجر و مستاجر
فصل اول – روابط موجر و مستاجر
ماده ۱- از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون، اجاره کلیه اماکن اعم از مسکونی،
تجاری، محل کسب و پیشه، اماکن آموزشی، خوابگاههایدانشجویی و ساختمانهای دولتی و
نظایر آن که باقرارداد رسمی یا عادی منعقد میشود تابع مقررات قانون مدنی و مقررات
مندرج در این قانون و شرایطمقرر بین موجر و مستاجر خواهد بود.
ماده ۲- قراردادهای عادی اجاره باید با قید مدت اجاره در دو نسخه تنظیم شود و
بهامضای موجر و مستاجر برسد و بهوسیله دونفر افراد مورداعتماد طرفین بهعنوان
شهود گواهی گردد.
ماده ۳- پس از انقضای مدت اجاره بنا به تقاضای موجر یا قایممقام قانونی وی تخلیه
عین مستاجره در اجاره با سند رسمی توسط دوایر اجرایثبت ظرف یک هفته و در اجاره با
سند عادی ظرف یک هفته پس از تقدیم تقاضای تخلیه به دستور مقام قضایی در مرجع قضایی
توسط ضابطین قوهقضاییه انجام خواهد گرفت.
ماده ۴- در صورتی کهموجر مبلغی بعنوان ودیعه یا تضمین یا قرضالحسنه ویا سند
تعهدآور و مشابه آن از مستاجر دریافت کرده باشد تخلیه وتحویل مورد اجاره به موجر
موکول به استرداد سند یا وجه مذکور به مستاجر و یا سپردن آن به دایره اجراست.
چنانچه موجر مدعی ورود خسارت بهعین مستاجره از ناحیه مستاجر و یا عدم پرداخت
مالالاجاره یا بدهی بابت قبوض تلفن، آب، برق و گاز مصرفی بوده و متقاضی جبران
خسارات واردهو یا پرداخت بدهیهای فوق از محل وجوه یاد شده باشد موظف است همزمان
با تودیع وجه یا سند، گواهی دفتر شعبه دادگاه صالح را مبنی بر تسلیمدادخواست
مطالبه ضرر و زیان به میزان مورد ادعا به دایره اجرا تحویل نماید. در این صورت
دایره اجرا از تسلیموجه یا سند به مستاجر به همان میزانخودداری و پس از صدور رای
دادگاه و کسر مطالبات موجر اقدام به رد آن به مستاجر خواهد کرد.
ماده ۵- چنانچه مستاجر در مورد مفاد قرارداد ارایه شده از سوی موجر مدعی هرگونه
حقی باشد ضمن اجرای دستور تخلیه شکایت خود را بهدادگاه صالح تقدیم و پس از اثبات
حق مورد ادعا و نیز جبران خسارات وارده حکم مقتضی صادر میشود.
فصل دوم – سرقفلی
ماده ۶ – هرگاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار نماید میتواند مبلغی را
تحت عنوان سرقفلی از مستاجر دریافت نماید. همچنینمستاجر میتواند در اثناء مدت
اجاره برای واگذاری حق خود مبلغی را از موجر یا مستاجر دیگر به عنوان سرقفلی
دریافت کند، مگر آنکه در ضمن عقداجاره حق انتقال به غیر از وی سلب شده باشد.
تبصره ۱ – چنانچه مالک سرقفلی نگرفته باشد و مستاجر با دریافت سرقفلی ملک را به
دیگری واگذار نماید پس از پایان مدت اجاره مستاجر اخیرحق مطالبه سرقفلی از مالک
را ندارد.
تبصره ۲ – در صورتیکه موجر به طریق صحیح شرعی سرقفلی را به مستاجر منتقل نماید،
هنگام تخلیه مستاجر حق مطالبه سرقفلی به قیمتعادله روز را دارد.
ماده ۷ – هرگاه ضمن عقد اجاره شرط شود، تا زمانیکه عین مستاجره درتصرف مستاجر
باشد مالک حق افزایش اجاره بها و تخلیه عین مستاجره رانداشته باشد و متعهد شود که
هر ساله عین مستاجره را به همان مبلغ به او واگذار نماید در اینصورت مستاجر
میتواند از موجر و یا مستاجر دیگرمبلغی بعنوان سرقفلی برای اسقاط حقوق خود
دریافت نماید.
ماده ۸ – هرگاه ضمن عقد اجاره شرط شود که مالک عین مستاجره را بهغیر مستاجر
اجاره ندهد و هر ساله آنرا به اجاره متعارف به مستاجر متصرفواگذار نماید ، مستاجر
میتواند برای اسقاط حق خود و یا تخلیه محل مبلغی را به عنوان سرقفلی مطالبه و
دریافت نماید.
ماده ۹ – چنانچه مدت اجاره به پایان برسد یا مستاجر سرقفلی به مالک نپرداخته باشد
و یا اینکه مستاجر کلیه حقوق ضمن عقد را استیفاء کردهباشد هنگام تخلیه عین
مستاجره حق دریافت سرقفلی نخواهد داشت.
ماده ۱۰ – در مواردی که طبق این قانون دریافت سرقفلی مجاز میباشد هرگاه بین
طرفین نسبت به میزان آن توافق حاصل نشود با نظر دادگاه تعیینخواهد شد.
تبصره – مطالبه هرگونه وجهی خارج از مقررات فوق در روابط استیجاری ممنوع میباشد.
ماده ۱۱ – اماکنی که قبل از تصویب این قانون به اجاره داده شده از شمول این قانون
مستثنی و حسب مورد مشمول مقررات حاکم بر آن خواهندبود.
ماده ۱۲ – آئیننامه اجرایی این قانون ظرف مدت سه ماه توسط وزارتخانههای
دادگستری و مسکن و شهرسازی تهیه و به تصویب هیات وزیرانخواهد رسید.
ماده ۱۳ – کلیه قوانین و مقررات مغایر با این قانون لغو میشود.
تاریخ تصویب ۱۳۷۶٫۵٫۲۶
تاریخ تایید شورای نگهبان ۱۳۷۶٫۵٫۲۹